الوقت- پس از یک آرمش نسبی در فضای چهار دور مذاکرات غیرمستقیم هستهای ایران و آمریکا، با روشن شدن بیش از پیش نیات سوء و اغراض زیادهخوهانه کاخ سفید علیه حق مسلم ملت ایران در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای، مواضع عزتمندانه، مستحکم و قاطع رهبر معظم انقلاب اسلامی در روشن کردن خطوط قرمز نظام برای مقامات آمریکایی، بار دیگر و همانند همیشه پشتوانه افزایش قدرت ایران پای میز مذاکره شد و تمام خوابو خیالهای متوهمانه دشمنان برای خلع ید هستهای و موشکی جمهوری اسلامی ایران را بر باد داد.
آیتالله خامنهای در مراسم سالگرد شهید آیتالله ابراهیم رئیسی، درباره مذاکرات با آمریکا فرمودند: طرف آمریکایی که در این مذاکرات غیرمستقیم وارد صحبت میشوند، سعی کنند یاوهگویی نکنند. اینکه بگویند ما به ایران اجازه غنیسازی نمیدهیم، این غلط زیادی است. کسی منتظر اجازه این و آن نیست. جمهوری اسلامی سیاست و روشی دارد و آنرا تعقیب میکند.
ایشان تصریح کردند:البته در یک مناسبت دیگری به ملت ایران توضیح خواهم داد که علت اینکه اینها روی غنیسازی تکیه میکنند چیست، چرا اینقدر طرفهای غربی و آمریکایی و دیگران اصرار دارند که باید در ایران غنیسازی نباشد. اینها را انشاالله در یک مناسبت دیگری باز میکنم برای ملت ایران که بدانند طرف نیتش چیست.
رهبر انقلاب در ادامه با اشاره به تجربه موفق دولت سیزدهم در برابر زیاده خواهی آمریکا، تاکید کردند:«شهید رئیسی با رد هر گونه مذاکره مستقیم با آمریکا اجازه نداد که دشمن بتواند بگوید که من با تهدید و تطمیع، با حیله توانستم ایران را پای میز مذاکره بکشانم، نگذاشت. اینکه طرفها اصرار بر مذاکره مستقیم میکنند، یک بخش عمدهاش این است که ایشان اجازه نداد. البته مذاکرات غیرمستقیم زمان ایشان هم بود، مثل حالا که هست البته بدون نتیجه، حالا هم گمان نمیکنیم به نتیجه برسد و نمیدانیم چه خواهد شد».
پاسخی به یاوهگوییهای آمریکاییها
سخنان رهبر انقلاب در پاسخ به اظهارات مقامات آمریکایی و صهیونیستی مطرح شد که خواستار برچیدن تمام تاسیسات هستهای ایران هستند. مقامات دولت آمریکا در هفتههای اخیر بارها اظهارات و اقدامات متناقض خود را تکرار و ضمن تهدید به اقدام نظامی، خواستار مذاکره مستقیم با ایران هستند. آنها تلاش کردهاند از یک سو چشماندازی مثبت از مذاکرات خود با ایران ارائه کنند و از سوی دیگر، با تکرار ادعاها و تهدیدات در چارچوب سیاست شکست خورده فشار حداکثری و فضاسازی سیاسی و رسانهای، درباره تبعات عدم توافق هراس ایجاد کنند.
استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ در امور غرب آسیا که ریاست هیئت مذاکره کننده با تهران را نیز برعهده دارد، در تازهترین اظهارات خود مدعی شد:«رئیسجمهور ترامپ به دنبال راهحل دیپلماتیک است و حتی برای رهبر ایران نامه فرستاده است. اما ما یک خط قرمز داریم: غنیسازی. حتی یک درصد آن را نمیپذیریم. پیشنهاد ما به ایران محترمانه است و هدف رسیدن به توافقی بدون غنیسازی است، چون این مسیر به تولید سلاح هستهای منتهی میشود و امیدواریم مذاکرات نتیجه مثبت بدهد».
مارکو روبیو، وزیر خارجه دولت آمریکا هم در جلسه استماع کنگره آمریکا تاکید کرد ایران برای داشتن برق هستهای نیازی به غنی سازی ندارد و همان ادبیاتی را در پیش گرفت که پیش از این برای لیبی به کار گرفته شده بود و به جمعآوری تاسیسات اتمی این کشور منتهی شد.
همچنین، در نامهای که اخیرا به امضای همه نمایندههای جمهوریخواه در مجلس سنا و ۱۷۷ نماینده این حزب در مجلس نمایندگان رسیده تأکید میکند ایران باید به طور کامل از هر گونه ظرفیت غنیسازی اورانیوم حتی برای مقاصد انرژی دست بکشد.
خود ترامپ هم بارها ادعا کرده که ادامه غنی سازی در ایران را نمیپذیرد و در سخنان خود در قطر نیز مدعی شد که ایران نفت کافی دارد و نیازی به انرژی هستهای نیست.
اینگونه اظهارات قدرمآبانه و فاصلهگیری از فضای مثبت در میز مذاکره، که به نظر میرسد تحت تأثیر افزایش لابی صهیونیستی صورت میگیرد، رسیدن به توافق احتمالی را در هالهای از ابهام قرار داده است و تعلل در برگزاری دور پنجم گفتگوها نیز بر این اساس انجام میشود که تهران مثل گذشته به آمریکاییها اعتماد ندارد.
ایران مدل لیبی نیست که تسلیم غرب شود
آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش میکنند تا در صورت ممکن توافق مشابه آنچه در سال 2033 با لیبی امضا کردند را به ایران نیز تحمیل کنند اما چنین تلاشی به نتیجه نخواهد رسید.
در مدل لیبی، این کشور تحت فشارهای غرب، برنامه هستهای خود را به طور کامل برچید و تجهیزات خود را به غربیها تحویل داد اما با وجود اعتماد نظام قذافی به وعدههای چشمآبیها، این اقدام نه تنها منجر به لغو تحریمها و پایان دشمنیها نشد، بلکه لیبی با طراحی غرب به ورطه جنگ داخلی فرو رفت و اکنون در آستانه تجزیه شدن قرار گرفته است.
اگرچه تجربه خنجر از پشت به لیبی امروزه به عنوان یک درس عبرت تاریخی برای بدعهدی غربیها و عدم اعتماد به وعدههای آمریکا مطرح است اما حتی اگر چنین تجربهای هم وجود نداشت، ایران از جهات مختلف با لیبی در دوران قذافی تفاوتهای بنیادینی دارد که اجرای سناریوی مشابه را ناممکن میسازد.
ایران کشوری با ساختاری سیاسی مبتنی بر جمهوریت و مشارکت فعال مردمی است. این ویژگی موجب شده تصمیمات راهبردی کشور، از جمله در حوزه سیاست خارجی و برنامه هستهای، بر پایه اجماع درونی و با پشتوانه ملی اتخاذ شود. چنین ساختاری، مانع از آن است که جمهوری اسلامی ایران در برابر فشارهای خارجی تسلیم شود یا بهصورت ناگهانی از مواضع اصولی خود عقبنشینی کند.
همچنین، ایران یکی از قدرتمندترین بازیگران سیاسی، نظامی و ژئوپلیتیکی غرب آسیا است. نفوذ منطقهای ایران باعث شده که تهران نه تنها تهدیدپذیر نباشد، بلکه به عنوان یک قدرت تعیینکننده در معادلات منطقه شناخته شود. به همین دلیل، ایران در موقعیت ضعف نیست که مانند لیبی با چند وعده غربی، از دستاوردهای راهبردی خود چشمپوشی کند.
جدای از اینها، فناوری هستهای ایران بومی و بر پایه توانمندی دانشمندان داخلی توسعه یافته است. این ویژگی باعث شده نهتنها برچیدن آن بسیار دشوار باشد، بلکه بازگشتپذیری این توانمندی در صورت هرگونه توافق نیز تضمین شده باقی بماند. این موضوع یکی از اختلافات کلیدی با مدل لیبی است، چرا که برنامه هستهای لیبی در مراحل ابتدایی بود و با کمک خارجی شکل گرفته بود.
از سوی دیگر، برنامه هستهای ایران، با وجود تمام تبلیغات منفی، تهدیدی برای کشورهای همسایه محسوب نمیشود. جمهوری اسلامی بارها تأکید کرده که اهداف هستهایاش کاملاً صلحآمیز و در چارچوب معاهده NPT است. شواهد و صحت سنجی آن را میتوان در تلاشهای فزاینده کشورهای عربی برای میانجیگری بین تهران و واشینگتن دید. این اقدامات نشان میدهد که حتی کشورهای منطقه نیز ایران را عامل تهدید نمیدانند، بلکه خواهان تنشزدایی و حفظ ثبات منطقه با حضور فعال ایران هستند.
علاوهبراین، تلاشهای روسیه و چین برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن نشان میدهد که جمهوری اسلامی از نگاه بخشی از قدرتهای دارای حق وتو در شورای امنیت، تهدیدی برای جامعه بینالمللی محسوب نمیشود و این اقدامات دیپلماتیک تأییدی بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران و جایگاه باثبات آن در معادلات جهانی است.
با این اوصاف، تکرار تجربه لیبی برای ایران نه تنها واقعبینانه نیست، بلکه برخلاف منطق تحولات منطقهای و واقعیتهای داخلی ایران است. بنابراین، تلاش آمریکا برای واداشتن ایران به توقف کامل غنیسازی اورانیوم با تهدید و فشار، بینتیجه خواهد بود.
تجربه شکست خورده توافق لیبی نشان داد که تسلیم در برابر خواستههای غرب، نه تنها امنیت نمیآورد بلکه زمینهساز فروپاشی است. لذا، ایران تحت هیچ شرایطی از حقوق مشروع خود در حوزه فناوری صلحآمیز هستهای عقبنشینی نخواهد کرد و تنها از مسیر مذاکره عزتمندانه و احترام متقابل میتوان به توافقی پایدار دست یافت.